کتابدار

ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی

کتابدار

ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی

ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی راهکارها و روش ها

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

۲۸
خرداد

مریلین مونرو (سرگذشت من)

 

 

یکی از بهترین کتاب هایی که به شخصه خوندم و بسیار لذت بردم این کتاب سرگذشت من بود،کتابی واقعا هیجان انگیز و لذت بخش که شما رو زوایای زندگی جنجالی مرلین مونرو آشنا می کنه.yes

تو این کتاب شما سختی ها و مشکلات زندگی مرلین مونرو رو کاملا میتونید احساس کنید و از روایت داستان بسیار زیبای زندگی ایشون لذت ببرید.

راجع به اینکه چرا باید زندگی نامه بخونیم مطلب نوشتم که پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنیدsmiley

حتما مطالعه کنید چرا باید زندگی‌نامه بخوانیم ؟

 

بخش هایی از کتاب سرگذشت من مریلین مونرو:

فکر می کردم کسانی که با آن ها زندگی می کنم، پدر و مادرم هستند. بابا و مامان صدای شان می کردم. یک روز خانم صاحبخانه رو کرد به من و گفت: «آن قدر مامان مامان نکن. دیگه این قدر بزرگ شدی، که راستش را بهت بگم. ما هیچ نسبتی با همدیگه نداریم. فقط سپردنت این جا که ازت نگهداری کنیم. مادرِ خودت فردا میاد این جا، ببیندت. خواستی می تونی اونُ مامان صدا کنی.»

 

 

  • مهدی بخشنده
۳۰
مهر

معرفی کتاب: نیایش چرنوبیل

 

 

نیایش چرنوبیل یکی از مشهورترین آثار سوتلانا الکسیویچ (1948) است. برنده ی جایزه ی نوبل 2015 در این کتاب که به سال 1997 منتشر شد، قصه ی آدم هایی را روایت میکند که انفجار هولناک نیروگاه اتمی چرنوبیل در بلاروس همه ی زندگی شان را تحت شعاع قرار داد. او با صدها نفر مصاحبه میکند، از آتش نشان و دانشمند هسته ای تا زنان خانه دار و معلمان تاریخ. سبک الکسیویچ که در تلفیق این روایت ها ساخته میشود، ناگهان مخاطب را با کوهی از تصاویر و قصه ها روبه رو میکند که در بسیاری تکه ها نیز با هم در تناقض اند. بسیاری از مورخان انفجار رآکتور هسته ای چرنوبیل را از جمله دلایل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می دانند و نویسنده نشان میدهد که این انفجار مخوف، چگونه روح انسانی را سوزاند و نا امید کرد.
این کتاب شگفت آور یکی از درخشان ترین نمونه های مستند نگاری است در دهه های گذشته، چنان مهم است که از مهم ترین عوامل نوبل بردن نویسنده اش شد. کتابی که گره خورده با غم، مرگ، شادی و البته تماشای تاریخی که انگار پوسته پوسته شده و در حال فرو ریختن است. یک شاهکار تاثیرگذار...

 

قسمتی از متن کتاب

نمی‌دانم از چه بگویم: از مرگ، یا از عشق؟ اصلا آیا این دو یکسانند؟ از کدام‌ یک بگویم؟

تازه ازدواج کرده بودیم. هنوز حتی تا مغازه هم دست در دست هم می‌رفتیم. به او می‌گفتم دوستت دارم؛ اما آن زمان نمی‌دانستم چقدر دوستش دارم، نمی‌دانستم ... ما در خوابگاه ایستگاه آتش‌نشانی که او در آن مشغول به کار بود، زندگی می‌کردیم. در طبقه دوم. سه زوج جوان دیگر هم آنجا بودند. همه‌مان از یک آشپزخانه استفاده می‌کردیم. کامیون‌های قرمز آتش‌نشانی همیشه در طبقه اول بودند. شغلش این بود و این‌طوری، من همیشه از همه‌ چیز باخبر بودم؛ اینکه کجاست و در چه حالی‌ست.

شبی صدایی شنیدم و از پنجره بیرون را نگاه کردم. مرا دید. «پنجره را ببند و برگرد به رخت‌خواب. در نیروگاه آتش‌سوزی شده. زود برمی‌‎گردم.»

من خود انفجار را ندیدم، فقط شعله‌هایش را دیدم. همه چیز می‌درخشید. تمام آسمان روشن بود. شعله‌ای بلند همه‌جا را فرا گرفته بود و همه جا پر از دود بود. حرارت هوا وحشتناک بود و او هنوز بازنگشته بود...

  • مهدی بخشنده
۲۹
مهر

محمدعلی جمال‌زاده:داستان کباب غاز

 

 

مختصری از زندگی نویسنده

سید محمدعلی موسوی جمال‌زاده اصفهانی ( ۲۳ دی ۱۲۷۰ در اصفهان – ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بود. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقع‌گرایی در ادبیات فارسی می‌دانند.

او نخستین مجموعهٔ داستان‌های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود و یکی نبود در سال ۱۳۰۰ در برلین منتشر ساخت.

جمال‌زاده در سال ۱۹۶۵ نامزد جایزه نوبل ادبیات شد.او و زین العابدین رهنما و حسین قدس نخعی و ابوالقاسم اعتصام‌زاده تنها چهار فارسی‌زبانی هستند که آکادمی سوئد نامزد این جایزه اعلام کرده‌است – و هیچ‌یک جایزه را نبرده‌اند. وی در سال ۱۹۶۹ نیز در یک قدمی جایزه بود.

داستان‌های وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات عامیانه است.

وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۵ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.در مطالب درسی ادبیات سال دوم دبیرستان از ایشان سخن گفته شده است.

 

برای خواندن داستان زیبای کباب غاز به ادامه مطلب بروید

  • مهدی بخشنده
۲۸
مهر

غزل شمارهٔ ۸۳:استاد شهریار

 

 

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم


تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم


خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم


منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم


پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم


عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم


هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم


سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم


تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم


تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم


از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم


خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

  • مهدی بخشنده
۲۳
مهر

سخن بزرگان درباره کتاب

 

 

آدم تنها در بهشت هم باشد، به او خوش نمی گذرد، ولی کسی که به کتاب یا تحقیق علاقه مند است، هنگامی که به مطالعه یا تفکر مشغول است، جهنم، به تنهایی برای او بهترین بهشت هاست.
موریس مترلینگ

کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند: کتابهایی که می‌خوانید و انسانهایی که ملاقات می‌کنید.

 “مک لوهان”

خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
ویکتور هوگو

برای نابود کردن یک فرهنگ

نیازی نیست کتابها را سوزاند

کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .
ویکتور هوگو

کتاب، بزرگ‌ترین اختراع بشر است.
ویلیام شکسپیر

 

  • مهدی بخشنده
۲۲
مهر

معرفی کتاب

 

 

نام کتاب: شاهزاده و گدا

نویسنده: مارک تواین

مترجم: محمد قاضی

گونه: ادبیات داستانی

 

خلاصه داستان کتاب:

داستان کتاب در مورد تام پسر فقیر و ادوارد شاهزاده است که به دلیل تشابه ظاهری درگیر ماجرای جدیدی میشوند و باعث میشود این دو زندگی جدیدی را تجربه کنند.

 

از متن کتاب:

در شهر کهن سال لندن،در یکی از روزهای پاییز و در ربع قرن شانزدهم،در خانواده فقیری موسوم به کانتی پسری به جهان آمد که پدر و مادرش خواستار آمدن او نبودند.در همان روز نوزاد انگلیسی دیگری از خانواده ثروتمندی موسوم به تودور پا به عرصه وجود نهاد که پدر و مادرش قلبا خواستار او بودند.تمام مردم انگلستان....

 

 

 

  • مهدی بخشنده